. Hekmatli Sozlar
Bashchinin boyukluyunu doyushun gedishi gistarar.
Igidi qilinc yox, qeyrat yashadar.
Olkani qoruyanin gucu tukanamaz olur.
Igid atdan on agora yixildi ki, anasi onu yaharda ayri oturtumushdur.
Dost adamin dar gununda taninar.
كلمات حكمت آموز
بزرگي فرمانده را روند جنگ معلوم ميكند.
موجب جاويدانگي قهرمان شمشير نيست غيرت است.
قدرت و توان مدافع وطن فنا ناپذير است.
قهرمان به اين سبب از اسب افتاد كه مادرش او را در زمين زين كج نشانده بود.
دوست در روز سخت شناخته ميشود.
Ushaqlar hayatda danishib-gulushurladi. Onlardan biri ILDIRIM baban sorushdu:
Ildirim baba na ichin dilimiz bir,qulaqlarimiz Ikidir?
Ildirim baba dedi:
Ona gira ki chox ashidib az danishaniz.
گوش ها و زبان
بچه ها در حياط ميگفتند و ميخنديدند. يكي از آنها از بابا ايلديريم پرسيد:
بابا ايلديريم ، چرا زبان مان يكي ولي گوشهايمان دو تا است؟
بابا ايلديريم گفت:
براي اينكه زياد بشنويد و كم حرف بزنيد.
علاقمندان تيم فوتبال تراكتور علاوه بر استقبال باشكوه از سرمربي تيمشان لقب جديدي به وي دادند.
Dastanlar
Alma va Naringi
Hamed naringini soydu.O sorushdu:
-Naringi,na ichin san dilim-dilimsan?
-Naringi cavab Verdi:
Ona gora ki,har dilimimi bir yoldashina verabilasan.-
Hamed almaya sordu:
-Bas san na ichin butovsan?Ona goraki,sani butov yeyim?
Alma dellandi:
Yox ,ona goraki,san mani yoldashina butov bagishlayasan.
داستان ها:
سيب و نارنگي:
حامد پوست نارنگي را كند. وسؤال كرد:
نارنگي،تو چرا قاج- قاچ هستي؟نا رنگي جواب داد:
براي اينكه بتوانم هر قاچم را به يك دوستت بدهي.
حامد از سيب سؤال كرد:
-پس تو چرا يكپارچه هستي؟براي اينكه تو را يكجا بخورم؟
سيب جواب داد:
-نه،براي اينكه مرا بطور كامل به دوستت بدهي.